جدول جو
جدول جو

معنی ابوبکر شاشی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوبکر شاشی
محمد بن علی بن اسماعیل الفقال مکنی به ابوبکر، وی در علم تفسیر و حدیث و فقه و لغت از پیشوایان جهان بود، بسال 291 تولد و بسال 366 هجری قمری وفات یافت، وی فقیه شافعی مشهور است، (لباب الانساب)، در روضات الجنات آمده: وی همان فقیه شافعی است که ابن خلکان از او یاد کرده و در وصف او گفته است که امام بلامنازع عصر خویش و فقیه و محدث و اصولی و لغوی شاعر بود و در ماوراء النهر در زمان او شافعیان را کس مانند او نبود، فقه را از ابن سریج فرا گرفت و او را مصنفات زیادی است وی راکتابی است در اصول فقه، شرح الرّساله نیز از تصنیفات او است، از محمد بن جریر طبری و اقران وی روایت حدیث کرده است، و الحاکم ابوعبداﷲ و ابوعبیداﷲ بن منده و جماعت کثیری از وی روایت حدیث کرده اند، وی پدر قاسم صاحب کتاب التقریب است که در النهایه و الوسیط و البسیط از آن نقل قول شده و غزالی در باب ثانی از کتاب الرهن از آن یاد کرده است، وی چنانکه در طبقات الفقهاء آمده بسال 330 هجری قمری درگذشت، و نسبت او به شاش است و آن شهری است در ماوراءالنهر که از آنجا جمعی از دانشمندان برخاسته اند، (روضات الجنات ص 449)، وی از طرفداران اعتزال است، (تاریخ ادبیات ایران دکتر صفا ج 1، 276)، و رجوع به تاریخ بیهقی ص 163 و تاریخ گزیده ص 798 و ریحانه الادب شود
لغت نامه دهخدا
ابوبکر شاشی
(اَبو بَ رِ)
محمد بن علی بن اسماعیل قفال شاشی، فقیه شافعی و محدث و اصولی و لغوی. او امام عصر خویش بود. صاحب کتابی در اصول فقه. و پدر قاسم صاحب کتاب التقریب است. ولادت به سال 291 هجری قمری و وفات 366. عنوان محدث تنها به کسی داده می شد که هم علم و هم تقوای لازم برای نقل حدیث را دارا بود. این افراد با حفظ سنت نبوی، در برابر تحریف ها ایستادند و با نوشتن کتاب های حدیثی معتبر، دین اسلام را به شکل صحیح به نسل های آینده منتقل کردند. آنان نه تنها ناقلان حدیث، بلکه نگهبانان فرهنگ اسلامی بودند که با جدیت در انتقال صحیح معارف اسلامی کوشیدند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ رَ شی ی)
عبدالله بن محمد بن عبید، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن ابی الدنیا. از محدثان و مردی راستگو و ثقه بود، و کودکان خلفا را درس میداد، وی از پدر خود و سعید بن سلیمان و خالد بن خداش مهلبی و گروهی دیگر روایت شنیده و حرب بن محمد بن ابواسامه و محمد بن خلق و کیع و جماعت دیگری از او روایت دارند. وی در جمادی الاولای سال 281 ه. ق. وفات یافت. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ رِ شَ)
جمال الدین محمد بن احمد. فقیه بمذهب مالک. مولد او شریش قاعده شذونه به اندلس به سال 601 هجری قمری وی در طلب علم از موطن خویش به عراق رحلت کرد و سپس به مصر شد و از آنجا به قدس و دمشق رفت. او راست کتابی چند در نحو و دیگر فنون ادب. در سنۀ 685 درگذشت
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ رِ شِ)
جعفر بن یونس خراسانی. و بعضی نام او را دلف بن جحدر متولد به سامرا گفته اند. او از زهاد و یکی از سران شیوخ متصوفه شاگرد ابوالقاسم جنید و در فقه بمذهب مالک و کتاب موطا را از بر داشت و در کامل بهائی آمده است که اواز بزرگان دماوند (و بقولی والی آنجا) بود و از دست یکی از ملوک طبرستان بسفارت بغداد شد و بدانجا طریقت تصوف گزید. وفات او هم در بغداد به 87 سالگی در سنۀ 334 یا 335 هجری قمری بود و مدفن او بمقبرۀ خیزران است. کلمات قصار او در زهدیات و مواعظ مشهور است
لغت نامه دهخدا
(اَبو بَ رِ)
احمد بن علی جصاص. فقیه حنفی. مولداو شهر ری. به سال 325 هجری قمری به بغداد شد و سپس مدتی در اهواز و چندی در نیشابور اقامت گزید و در سنۀ 344 کرت دیگر به بغداد رفت و تا آخر عمر در آنجا تدریس میکرد و در شصت وپنج سالگی بدانجا درگذشت و ابوبکر خوارزمی یکی از اصحاب او گاه وفات وی به بغداد بود. او راست: شرح ادب القاضی ابوبکر خصاف. شرح الجامعالصغیر. شرح الجامعالکبیر. شرح الاسماءالحسنی. کتاب فی اصول الفقه. کتاب احکام القرآن علی مذهب اهل العراق
لغت نامه دهخدا